اسم ماهین در لغت نامه دهخدا

ماهین. [ هََ ] (اِخ ) تثنیه ٔ ماه یعنی ماه بصره (دینور) و ماه کوفه (نهاوند). (یادداشت به خط مرحوم دهخدا) : آن را ماه الکوفه خواندندی و این را ماه البصره و چون هر دو را نام برند گویند ماهین. (ترجمه ٔ بلعمی ). چون سپاه مسلمانان ماهین و همدان بگشادند یزدجرد از ری به خراسان شد. (ترجمه ٔ بلعمی ). نخست کسانی که پرده بر درگاه آویختند اهل اصفهان بوده اند، دیگر اهل ماهین پس ری پس سیستان پس بغداد پس آذربایگان. (ترجمه ٔ محاسن اصفهان ). به خفیه از کوفه بدر آمد و آمد تا به ماهین و به ماه البصره چند روزی مقام کرد. (تاریخ قم ص ۲۴۶). ملک کیخسرو چون به کوه اندس و ماهین رسید دیه قردین بنا نهاد. (تاریخ قم ص ۸۱). و رجوع به ماه و ماه الکوفه و ماه البصره شود.
ماهین. (اِخ ) دهی از دهستان طارم پایین است که در بخش سیران شهرستان زنجان واقع است و ۱۰۰۷ تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج ۲).

اسم ماهین در فرهنگ فارسی

ماهین
دهی است از دهستان طارم پائین بخش سیردان شهرستان زنجان ۲۴ کیلومتری جنوب باختر سیردان . کوهستانی سردسیر ۱٠٠۷ تن سکنه .
ماه بصر تثنیه ماه

اسم ماهین در اسامی پسرانه و دخترانه

ماهین
نوع: دخترانه
ریشه اسم: فارسی
معنی: (تلفظ: māhin) (ماه + ین (پسوند نسبت) )، منسوب به ماه، (به مجاز) زیبا رو – منسوب به ماه، مانند درخشان و نورانی


مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما
محل تبلیغات شما محل تبلیغات شما

آخرین وبلاگ ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

فرش ماشيني کاشان D.T خریدکولرگازی الجی پشتِ اَبرهای سیاه پناه میبرم به اینجا از شر دنیای بی‌رحم فرهنگ و اقتصاد X and I